خاطره های علوم و فنون دریایی خرمشهر | ||
سال اولی که ما رفتیم دانشگاه خوابگاه های پردیس تازه راه افتاده بودن و ما اولین ورودی هایی بودیم که ازش استفاده می کردیم... از حق نگذریم خیلی خوب بودن.. ولی امون از روزی که بارون میبارید.. یه مسیر طولانی از خوابگاه تا دانشگاه آسفالت نبود .. پر از گِل میشد و میموندیم چطور رد شیم... تموم کفشا و شلوارمون گلی میشد و خب ما هم حساس به آراستگی و تمیزی! تا اینکه با بروبچ یه فکری به سرمون زد.. چندتا نایلون میاوردیم و از روی کفش پامون میکردیم و گره میزدیم و برو که رفتی گرچه عاالی نبود ولی خب بهتر از هیچی بود و قبل اینکه برسیم نزدیک دانمشگاه از پامون درمیاوردیم و شیک و پیک میرفتیم سرکلاس بله فرزندانم درسته برق و روشنایی داشتیم و دود چراغ نخوردیم ولی ازون طرف اینجوری دنبال علم و درس و اینا رفتیم بعله [ یکشنبه 93/11/26 ] [ 3:33 عصر ] [ سحر ]
|
||
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |