خاطره های علوم و فنون دریایی خرمشهر | ||
امتحان گیاهان آبزی داشتیم....فرجه هارو اومده بودم خونه... یه درس سیستماتیک بود یعنی همش رده و رسته و خانواده و جنس و گونه!! 30 صفحه بود..7 صفحه شو خوندمو دیدم اصلا نمیره تو مخم...گفتم ولش تا شب امتحان.... خلاصه گذشت و شد شب امتحان...اومدم بخونم دیدم اصلا نمیتونم..آخه همش لاتین بود وعجیب وغریب! بچه ها داشتن خودشونو میکشتن! آذر اون درسو نداشت اون ترم و میخواست بخوابه.. رفتم گفتم آز من نمیتونم بخونم...اونم خندید و گفت عزیزم نخون از روش همیشه استفاده کن...منم گفتم واقعا.... منم خوابیدم و گوشیم رو گذاشتم روساعت 5 صبح ...5 بیدار شدم و مشغول نوشتن تقلب..... متاسفانه جزوه م کامل نبود اما خب بازم!! شد سه تا برگ دستمال...رفتم سرجلسه.. واای خدایا چیزی حدود 3 صفحه سوال بود..منم فقط یکیش که اونم فارسی بود جواب دادم و بقیش لاتین.... برگه تقلب اول رو درآوردم و نوشتم که شانس من دختر پشت سریم برگه شو تحویل داد و رفت!!! مراقب اومد نشست جای اون... از این بدتر نمیشد...حساب کردم دیدم اگه تقلب نکنم میافتم..اگه تقلب بکنم و گیر بیافتم بازم صفرم.. پس تصمیم نهایی رو گرفتم و برگه هارو درآوردم و نوشتم....وقتی از سر جلسه زدم بیرون از خوشحالی پریدم هوا.... افتخار بزرگی بود که مراقب پشت سرت باشه و تو تقلب کنی....!!! و این درس هم پاس شد.... فکر میکردم فقط خودم تقلب میکنم ولی بعدها فهمیدم که من جلو بعضیا هیچ بودم:دی
[ شنبه 93/9/1 ] [ 11:49 صبح ] [ سحر ]
|
||
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |