خاطره های علوم و فنون دریایی خرمشهر | ||
اون ترم ادبیات داشتیم با خانم .ل. هر دو نفر باید یه تحقیق میدادن با ارائه.. و البته استاد خط و نشون کشیده بود که حق ندارین از اینترنت بگیرین و اگه این کارو کنید نمره تحقیق رو صفر میدم... آذر سرچش عالی بود.. یه روز اومد و گفت سحر یه چیزی پیدا کردم توپ.. یه تحقیق اماده در مورد سید محمدعلی جمالزاده.. منبع و اینارو هم داشت.. همه رو تبدیل به word کردیم و به استاد نشون دادیم.. کلی بح بح و اینا کرد که افرین.. به این میگن تحقیق..فقط یه چیزش کمه.. خلاصه ی یکی از داستان های جمالزاده رو بزنید اخرش و ارائه بدید و تموم.. ای خداااا حالا کتاب جمالزاده رو از کجا بیاریم.. رفتیم فلکه فرمانداری خرمشهر.. یه کتابخونه عمومی اونجا بود.. گشتیم کتابی از جمالزاده نداشت.. رفتیم پیام نور خرمشهر و یه کتابش رو پیدا کردیم.. خاطرم نیست کدوم داستانش بود.. آوردیم به استاد نشون دادیم و تایید کرد که اره این داستان خوبه... رفتیم خلاصه ش کردیم و به استاد نشون دادیم کل تحقیق رو.. خییییییلی خوشش اومده بود و مدام مارو مثال میزد برای بچه ها.. که نمونه ی یه تحقیق خوب و غیر نتی هستیم بهمون گفت اگه ارائه خوب هم بدید تمومه و نمره کامل رو بهتون میدم.. داستان رو با اب و تاب خاصی تعریف کردم .. طوری که استاد به وجد اومده بود و میگفت خیلی خوبه.. من چندبار این داستان رو خوندم ولی نکاتی که شما میگی رو متوجه نشدم یعنی از درون داشتم منفجر میشدم از خنده و این همه تعریف استاد ارائه تموم شد و کف مرتب و اینا:دی و ما نمره ی کامل اون تحقیق رو گرفتیم و استاد بسی و بسی از ما خشنود ماجراها داشتیم ماااااا
[ جمعه 92/11/4 ] [ 6:59 عصر ] [ سحر ]
|
||
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |