سلام
خاطرات خيلي قشنگي داشتيد و خاطرات دوره دانشگاه در من زنده شد.
من و دوستم علي هم از بچه هاي خيلي شيطوون دانشگاه و زبر و زرنگ بوديم.هيچ مراسم و جلسه و جايي نبود که ما اونجا نباشيم.شده بوديم همه کاره دانشگاه.
هرچي ميشد هم مسئولاي دانشگاه هم بچه ها از چش ما ميديدن.
خلاصه مث شما از بسيج و نهاد و صنف و کاراي فرهنگي و اردو و اينا گرفته تا هرچي که به ما هم ربطي نداشت!!!
من هم ترغيب شدم خاطراتمو بنويسم.و سعي مي کنم اينکارو شروع کنم.خاطرات دانشگاه علوم پزشکي!!!
موفق باشيد