• وبلاگ : خاطره هاي علوم و فنون دريايي خرمشهر
  • يادداشت : خاطره چهل و نهم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ورودي88 
    سلام.من ورودي 88 دانشگاه خرمشهر بودم.تقريبا تمام 49 خاطراتتونا امشب خوندم.خيلي جالب نوشته بودين،الان كه فارغ التحصيل شدم دارم غصه ي اون روزايي را مي خورم كه تودانشگاه به ناراحتي و ناخوشي از بچه ها و امتحانا و .... گذروندم.كاش اونجا فقط با بچه ها ميگفتيم و ميخنديديم.هر تشكلي هم تو دانشگاه راه انداخته مي شد يكي از پايه ثابتاش ما بوديم نهاد و بسيج و كانون آينده سبز و انجمن اسلامي و مجله و امور فرهنگي و ... .
    يادش بخير....خيلي سخته برام خيلي........

    پاسخ

    سلام.. اگه ورودي 88 بودين و فعال پس بايد همديگرو بشناسيم:) ماهم ناراحتي و غر زياد داشتيم که کاش زودتر تموم شه.. الان پشيمونم.. البته ما شوخي و خنده و شيطنتامون به راه بود هميشه:) يادش واقعا بخير....