وبلاگ :
خاطره هاي علوم و فنون دريايي خرمشهر
يادداشت :
خاطره چهاردهم
نظرات :
1
خصوصي ،
12
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
شادي
با مزه بود
منم هر وقت خواهرم حرفي ميزنه يا ناله ميکنه بهش ميگم يکيو ميشناختم اينطوري شد مرد
پاسخ
هههههه