• وبلاگ : خاطره هاي علوم و فنون دريايي خرمشهر
  • يادداشت : خاطره چهارم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 14 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام.خاطراتت محشره
    خوشبحالتون
    + زهره 

    واي تو هنوز يادته!!!!!!!!!

    خداييش خيلي اون روزا عالي بود

    عشق من دوست دارم.

    بوووووووووووووووووووووووووووووووووس

    پاسخ

    فدااااااااااااااااااااات
    + سرور 


    وقتي رفتم دانشگاه قطعا اول آبروي تورو مي برم.آخه دختر تو به هيچ کس رحم نميکني.ميرم به دکتر کرمي و خليلي و ....اشرف باکلاس عسگري سخت گيرميگم .باور کن

    پاسخ

    هههههههههه

    سلام

    خيلي خاطرات جالب و قشنگي بود


    lموفق باشين


    خيلي قشنگ بود..

    چه عجب به روز شد:)

    سلام عزيزم
    اي چه دوراني بود قدرشو ندونستيم چه زود گذشت يادش به خير قشنگ ترين روزاي زندگيم بود :(
    بيچاره استادا چه مي کشيدن از دست ما :دي
    ممنون گلم خوش باشي
    شاد باش تنها نباش

    سلاام .پس تهرون ما (( يعني تهرون خودتون . قابلي نداره )) اينقدرام بد نيس . . راستي ميدونيد لهجه تهروني اصل . فرق ميکنه با اون چيزي که الان استفاده ميشه . مثلا ميخوان بگن : مهدي اين طوري بهتره . ميگن : ميتي اي توري بيتره ))) . خاطره جالبي بود .