• وبلاگ : خاطره هاي علوم و فنون دريايي خرمشهر
  • يادداشت : خاطره شصتم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مريم 
    واي سحر مردم از خنده دقيقا همش يادمه انگار همين ديروز بود. يادمه سوييت هاي ديگه ميگفتن شما چطور پاس ميشين
    پاسخ

    هههه اره خاله يادته:دي عجب ماجراهايي داشتيماااا:))
    چه دوست پايه اي...
    عاشق اون شباي امتحانم که تا حجم کتابو ميديدم خوابم ميگرفت و نه نميگفتم!! خدايي چه خواب لذت بخشي هم بود :))))
    پاسخ

    اره اذر واقعا دوست پايه اي بود:) هههه اره حالا ما هرشب تا ديروخت بيدار بوديمااا ولي شباي امتحان که ميشد 9 خوابمون ميگرفت:دي
    هردو وبلاگت زيباست سحرجان
    مرسي از مطالب قشنگت
    موفق باشي
    پاسخ

    سلام.ممنون بانو:) و همچنين:)
    همه زندگيم با اين وضع درس خوندم
    مدلمونه :)
    پاسخ

    :دي
    عااااااااااشق خاطراتتم:)

    پاسخ

    ممنـــــــــونم:)

    ههههههه خاطره ها ي رفقاتي هميشه شيرينن
    پاسخ

    ممنون:) خاطره ها زياده ولي متاسفانه خيلياشو نميشه نوشت:دي