• وبلاگ : خاطره هاي علوم و فنون دريايي خرمشهر
  • يادداشت : خاطره پنجاه و پنجم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بچه ها دوست دارن :) 
    هر وقت دلم تنگ ميشه دوباره ميام خاطراتو از اول مي خونم.
    واقعا فوت آقاي خ که هم دوره اي ما بود (86) خيلي تلخ بود.

    قربانت
    پاسخ

    اره.. ناراحت کننده بود..
    چـ تلخ..
    پاسخ

    اوهوم..
    + فايزه 
    بدتر از همه فوت استاد نرو امين بود.واقعا شوک بزرگي به تمام دانشگاه بود

    پاسخ

    اوهوم... توي دوران تحصيل من نبود البته.. ولي خوب شد گفتي... خدا رحمتشون کنه....
    درسته...
    ازدست دادن خيلي سخته...
    حالا هرکي ميخواد باشه..
    چه ي دوستي چندساله..
    چه ي همکلاسي ساده..
    چ هم دانشگاهي..
    پاسخ

    رفتن..نبودن...نموندن.. سخته....
    مث تصادف يکي از بچه هاي دانشگاه ما..
    با اينکه فقد گذري مي ديديمش..
    اما..
    پاسخ

    ...:( خدا رحمتش کنه....